پارت سوم

زمان ارسال : ۱۲۷ روز پیش

نسترن سریع فیلمبرادری را خاتمه داد و خودش را با سرعت به سورا رساند. کنارش روی نیمکت جای گرفت و دستش را روی کتف او گذاشت.

- سورا خوبی؟ رنگ پریده دستان می‌لرزه!

شایان کنار نیمکت زانو زد و به چشمانِ هراسانِ سورا که به گوشه‌ای از نیمکت خیره ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید